دخترعموم خونمون بود بحث سر گواهی نامه شد بعدش گفت :
میخواستم گواهینامه بگیرم مامانم باهام میومد و تو اون یک ساعتی که میشست تو ماشین :
مامانم: آقا مربی بفرما بیسکوییت بخور ! دخترم تو هم بخور :)
مربی: :0 خانوم در حین آموزش جرمه نوش جونتون :0
بعد از 5 دقیقه گوشیش زنگ میخورد و بلـــــــــــــــند
الــــــــــــــــو
سلام اعظم جان خوبی؟؟ عه موتور خونه خراب شده؟ عه مادر شوهرت ؟؟؟ ها ها ها
!! شما چه خبر قرربونت برم من ........
بعد از چند دقیقه
مامانم: چقدر گرمــــــــــــه کولر نداره ماشینتون آقای مربی؟
مربی و من :0 :0
مامانم: ای کاش میشد حالا که تا سئول این همه اومدیم یه دقیقه نگه میداشتین من میرفتم قسطمو به آقای محمدی میدادم سر ماهه :)
روز
آخر هم یه ماشین بوق زد پشتم که راه بدم بهش مامانم خیلی شیک شیشه رو داد
پایین: هـــــــــــــوی گاو میش مگه نمیبینی دخترم داره تعلیم میبینه؟؟
کوری دیوث؟؟؟؟
ما :0 :0
بگذریم...... یه یک سالی طول کشید تا به من گواهینامه دادن :|
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مایسا در تاریخ 1348/10/11 و 16:30 دقیقه ارسال شده است | |||
چه وب جالبی دارین خیلی بامزه مینویسی.اگه اجازه هس لینکتون کنم.شما هم اگه دوس داشتین منوبه اسم ازهمه جاازهمه چی لینک کن |
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت